وقتی بچه بودم کتابهای آگاتاکریستی و ولفگانگ اِکه باعث شد تا شغل رویاهام کارآگاهی بشه. گرچه هیچ وقت مسیر زندگیم حتی به نزدیکی این کار نرسید ولی صفحه حوادث روزنامهها و منابع اینترنتی پلیسی و جنایی رو از من نگرفت.
حالا، بعد از سالها داستانهای واقعی جنایی خوندن، حیفه که اونها رو تو وبلاگی ننویسم. چون بعضیها بسیار خاص و جالبن و در منابع فارسی هم هیچ خبری ازشون نیست.
دوران قرنطینه کرونا فرصتی برای این کار شد. امیدوارم بعد از اون هم ادامه پیدا کنه، چون داستانهای واقعی زیادی برای نوشتن هست. اول از پروندههای ایرانی معروف شروع میکنم که در اینترنت فارسی هم موجوده و بعد به پروندههای خارجی میپردازم که بعیده بشه بیشترشون رو در نت فارسی پیدا کرد.